به گزارش اقتصاد نگار به نقل از ایسنا، مجتبی کدئی، فعال فرهنگی در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است: «هوش مصنوعی کاربردهای زیادی دارد و برای مواجهه درست با این فناوری، باید آن را به خوبی شناخت. از جمله کاربردهای مهم این هوش، ارائه آموزش به نحو شخصیسازیشده و مطابق با علاقه و نیاز مخاطب است. در این الگو، تدریس به صورت تعاملی، مسالهمحور و بدون محدودیت زمانی و مکانی انجام میشود. به نظر میرسد پیشرفت هوش مصنوعی در آیندهای نه چندان دور بتواند آن را به مغز متفکر و عقل فعال آموزش مجازی تبدیل کند. در این یادداشت، تلاش میشود تا برخی ابعاد این موضوع بررسی و تشریح شود.
افت کیفیت، معضل نظام آموزشی
طبق آمار آزمونهای تیمز و پرلز در سالهای گذشته، با کاهش نمرات دانشآموزان کشور روبرو بودهایم و ازجمله علل کاهش نمرات میتوان به کیفیت پایین آموزش و عدم تطابق برنامه درسی با علاقه، نیاز و استعدادهای دانشآموزان اشاره کرد. در این زمینه، هوش مصنوعی میتواند به کمک نظام تعلیم و تربیت بیاید.
با استفاده صحیح از این فناوری، نقاط ضعف، استعداد و علاقه دانشآموز شناخته شده و فرایند یادگیری متناسب با احتیاج و سلیقه مخاطب ارائه میشود. به عنوان مثال شرکت آمریکایی OPEN AI با ارائه چتبات GPT-۴o به سمت آموزش شخصیسازی شده گام برداشته است. در حال حاضر این چت بات قابلیت ارائه آموزش و حل مسائل آموزشی را دارد. با در نظرگرفتن پیشرفت آن در چند سال آینده، ارائه آموزش شخصیسازی شده محتمل خواهد بود. علاوه بر این، تدریس باکیفیت توسط معلم مجازی، حل مسائل و پاسخ به سؤالات آموزندگان از تواناییهای حال یا آینده هوش مصنوعی به حساب میآید.
از دیگر کاربردهای مهم و محتمل هوش مصنوعی، میتوان به دستیاری معلمان اشاره کرد؛ در صورت تحقق این ایده، هوش مصنوعی در اموری نظیر تصحیح اوراق امتحانی، حضور و غیاب، تمرین و حل مساله کمکیار معلمان خواهد بود و وقت ایشان برای رسیدگی به امور پرورشی دانشآموزان فراختر میشود. در گزارش مجمع جهانی اقتصاد در تاریخ ۲۸ آوریل۲۰۲۴ به ویژگیهای کاربردی هوش مصنوعی در ارائه و تاثیراتی که بر سبک زندگی و فرایند یادگیری خواهد گذاشت؛ اشاره شده است.
چالشهای ورود هوش مصنوعی به نظام آموزشی
ورود این فناوری به عرصه تعلیم و تربیت، در کنار مزایا، چالشهای مهمی را نیز در پی خواهد داشت. یکی از این چالشها، امکان حذف جدی معلمان از فرآیندهای یادگیری و مجازی شدن آموزش است. در این صورت، امکان تضعیف بُعد پرورشی و فردیسازی افراطی و نتیجتاً افت جامعهپذیری کودکان و نوجوانان وجود دارد. حضور فیزیکی دانشآموزان در کلاس و مدرسه مزیتهایی دارد که آموزش مجازی حتی با کمک هوش مصنوعی فاقد آن مزایا است. لذا الگوی مطلوب، آن است که فناوری به عنوان ابزار کمکی و به منظور بهبود فرآیندهای آموزشی در خدمت معلمان عمل کند.
جمعبندی:
شناخت کافی از ابعاد هوش مصنوعی و تاثیرات آن بر نظام آموزشی و اتخاذ تدابیر مناسب برای مدیریت و بهرهبرداری مثبت از این فناوری، امری ضروری است. به طور کلی ورود آموزش مجازی و هوش مصنوعی به برنامه درسی فرصتها و تهدیداتی را در پی دارد و در این رابطه دو رویکرد قابل اتخاذ است: رویکرد اول انفعال و تأخیر و تغافل است که در این صورت، قابلیت بهرهبرداری از فرصتهای این فناوری از دست میرود و خطر کاهش قدرت حکمرانی تربیتی نظام نیز محتمل خواهد بود.
رویکرد دوم مواجهه فعالانه و پیشبینانه نسبت به آموزش مجازی و هوش مصنوعی است؛ برمبنای این رویکرد، تمهیدات لازم برای بهرهبرداری از هوش مصنوعی در نظام آموزشی اندیشیده شده و از سوی دیگر نسبت به رفع چالشهای آن آمادگی لازم کسب میشود و نتیجتاً نظام آموزشی به جای تضعیف، تقویت خواهد شد.»